مراسم ازدواج  سنتي

وجیهه عفتی

ازدواج یکی از مهمترین کارهایی است که هر جوانی اگر دوست داشته باشد آن را تجربه می کند، در جامعهي ما اگر مردی بخواهد ازدواج کند باید یک شغل پردرآمد داشته باشد،ماشین و خانه هم داشته ،در ضمن دورهی سربازی را نیز پشت سر گذاشته باشد .محدود است خانواده هایی که تحصیل را نیز جزء شروط قبولی داماد قرار بدهند در قراملک به خیلی از صفات پسندیدهی داماد از جمله پسر حاجی است و یا در فلان بازار دکاندار معروفی است(باجی آدین تریلی چکه بولمز) اما امر بسیار مهمی که در این زمان به فراموشی سپرده می شود این است که آیا این پسرهمه چیزدار خود را بعنوان یک انسان قبول دارد و با دیگران نیز مانند انسان رفتار می کند و آیا به حقوق دیگران احترام می گذارد؟ یا خود را آماده کرده است تا از آب گل آلود ماهیهای درشتی بگیرد.از این رو خانوادهی پسر دختری از آشنایان و یا میتوان آشنا نیز نباشد برای پسرشان در نظر می گیرند ابتدا او را در کوچه و یا در مجالس مهمانی شناسایی می کنند وسپس به خانوادهی دختر اطلاع می دهند که برای «خواستگاری» به خانهی آنها خواهند رفت.

خانوادهی دختر همه جا را مثل یکی از مغازه های بازار تمیز میکنند و چیز های قیمتی خانه را در معرض نمایش قرار می دهند از جمله از این چیزها دختر خانواده است که برایش بهترین لباس را میپوشانند و او را بزک می دهند تا نظر خانوادهی داماد را جلب کنند ، زمان چای آوردن و نیز نحوهی چای دادن را به دختر آموزش میدهند، خانوادهی داماد میآیند ، دختر را مثل یک تکه پارچه خوب نگاه میکنند تا مگر خدای نکرده عیب و ایرادی نداشته باشد به همهی حرکات دختر دقت میکنند . اگر دختر را نپسندیده باشند با نشانههایی مثل نخوردن چایی و یا اخم کردن نارضایتی خود را به خانوادهی دختر نشان میدهند و خانوادهی دختر نیز از این موضوع شرمنده میشوند و قسمت و سرنوشت را در این امر دخیل میدانند و منتظر خواستگار بعدی میمانند. و اگر پسندیده باشند قرار بعدی را میگذارند، بعد از چند روز که حسابی در مورد خانوادهی دختر و خود دختر که آیا عفت و پاکدامنی را رعایت کرده است؟ تحقیق میکنند ، خانوادهی دختر نیز بیکار نمینشینند و در این زمان در مورد اسم و رسم پسر تحقیقات لازم را به عمل میآورند در مورد مقرر دختر را بیشتر از دفعهی قبل میآرایند و در معرض نمایش قرار می دهند تماشاگران یکی یکی میآیند دختر چایی را میآورد و همه او را از نظر میگذرانند به خصوص داماد که میخواهد مثلأ چند صباحی با این دختر زندگی کند. دختر و پسر را در اتاقی میگذارند تا با یکدیگر حرف بزنند،بعد از کمی تعارفات سخنان اصلی پسر و دختر آغاز میشود و معمولأ مرد آغازگر است:برای من سر کردن چادر و دوری از نامحرمان مهم است،من خودم کار میکنم و کم و کسری در زندگی برایت نخواهم گذاشت که تو به فکر کار کردن باشی کار خانه برای تو کافی است،دوست دارم وقتی از سر کار به خانه بر میگردم خانه مرتب و تمیز باشد ،غذا نیز آماده باشد،دوست ندارم بیرون از خانه آرایش داشته باشی بچه را نیز خیلی دوست دارم .

در این فاصله که پسرفریاد منم ،منم سر داده است،دختر سر به زیر افکنده و به سرنوشت محتوم خود می اندیشد اما به خاطر حرف و حدیث تن به این منیت ها میدهد و قبل از اینکه رضایت خود را اعلام کند تنها حرفی که میزند این است که آیا مرا کتک هم خواهی زد؟چون بیچاره بارها به چشم خود دیده که در صورت کوتاهی مادر در امر خانه داری پدر او را کتک زده است. یکی از اقوام داماد چادر دختر را از سرش بر میدارد تا داماد او را بدون چادر نیز بیبیند شاید عیب و ایرادی داشته باشد و داماد نتواند با او زندگی کند.

بعد از اینکه دختر و پسر همدیگر را پسندیدند بلافاصله قرار بعله برون را میگذارند تا با حضور جمعی از بزرگان فامیل که همگی مرد بوده مهریه را به قیمت روز تعیین میکنند لازم به ذکر است که توافق پدر و یا جد پدری دختر در همهی امور جاری لازم است در این مراسم پدر دختر میتواند با خانوادهی پسر شرط کند که دخترشان را بدون چادر بیرون نبرد. مهریه را مردها مینویسند و مردها نیز امضاء میکنند. اگر مهریهی دختری بیشتر ازمهریهی دختر عمویش باشد پدرو مادرش فخر میکنند و آن را نشانه با ارزش بودن دخترشان قلمداد میکنند. فردای آنروزنمایندهای از خانوادهی پسر دختر را به معاینهی پزشکی جهت اطمینان از باکره بودن دختر میبرند و گواهی دوشیزگی میگیرند چون این گواهی از مدارکی است که باید به دیگر مدارک عقد ضمیمه بشود .

روز عقد نیز مدارک را قبل از اینکه دختر ببیند پسر انها را امضا میکند و سپس دختر در آن ازدحام و شلوغی باید آنها را امضا کند و سپس به وکالت حاج آغا و با اجازهی پدر بله را می گوید یعنی اگر وکالت آقا و اذن پدر نباشد عقد صورت نمیگیرد.

بعد از یکی دو ماه که پدر و مادر خودشان را به آب و آتش زدند ، جهیزیه ای قابل و توجهی فراهم کردند، دختر را روانهی خانهی بخت میکنند همه چیز مطابق رسم و رسوم انجام شده و خانوادهی داماد با سلام و صلوات میآیند و با کلی احترام دختر را میبرند.از لحظهایی که دختر پایش را به خانهی شوهر میگذارد حکومت شوهر به روح و جان دختر آغاز میشود حکومتی به نام قدرت برتر!...

وجيهه عفتي